نظام مردمسالاری فدرالی درافغانستان قسمت دوم
حسن پیمان حسن پیمان


مکث موجز پیرامون برخی دیدگاه های مخالف وموافق

 

 

 

قیام خودجوش

 

جنبش مستانۀ خلق مستانه خیز مستانه

بخروش وبجوش باهم  فرزانه  خیز  فرزانه

ازهرگوشه وهربیشه،داری زتوده ها ریشه

بیباک شو و بیهراس ، مردانه  خیز  مردانه

برضد "طالب"وترور،هم تعصب و ظلم و زور

بپا  شو  کنون بپا  و ، جانانه  خیز  جانانه

توفنده سیل سرکشی،ای طغیان بی برگشت

پیگیر باش  و  متحد ، شبانه  خیز  شبانه

بروف یکسره خائنین،تجار دین ازاین  دیار

پیمان"بشکن زنجیرها،بازولانه خیززولانه"

 

 

 

عوامل وانگیزه های عمدۀ قیامها یا انقلابهای خود جوش:و

 درطول تأریخ استبدادی زمامداران یکه تاز وتمامیت خواه قبائیلی عوامل بس متعدد ودلخراش واستخوانسوزی بوقوع پیوسته وبه حدی وافر وبی حدومرزبوده وسراسرانباشته شده که سرانجام اسباب خود جوش وخودروی انقلابی تودای درهرگوشه وکنارگردیده وگسترش ان دراین اواخر روزافزون شده است که؛مابرسرعمده ترین عوامل قیامهای خود جوش انقلابی کنونی قسمأ مکث مینمائیم:ر

یک:-به هیچ کس پوشیده نیست که؛عمده ترین عاملهای این خیزشهای توده ای را ،نفرت،انزجار وحیات رقتبارومشقتزا ورفتارهای خونباروزنده گی تار  وناهنجارغیرانسانی وضدبشری وحقوقی درکشوربرعلیه مردم تشکیل میدهدکه باعث خشم توفندۀ توده ای درسراسر کشور منجمله علیه تبعیض وامتیازات قومی وزبان ونژاد پرستیها؛علیه تفنگ وتفنگ سالاریها،علیه ادامۀ جنگهای خونین فرسائیشی؛علیه تیرور دهشت ووحشت وبرعلیه کلی ای موانعیکه برسرراه تحصیلات وتعلیمات،توسعۀ معارف ومسدود ساختن مکاتب ومدارس وبه اتش کشیدن مساجد،مکتبها وکتابخانه ها وبرعلیه کلیه ای موانع ومشکلات افریده شده برای احیأوبازسازیها وانکشاف همه جانبه درهمه عرصه ها،نهادها واهرمها،علیه قتل وغارتها،انسان کشی وانسان ربائیها،تجاوزات جنسی وازدواجهای اجباری، سنگسارها وزن ستیزیها،قاچاق وترورهای شخصیتهای اجتماعی وسیاسی،تیرورمعلمین واستاذان،سربریدن شاگردان مکاتب ومسموم سازی انها،حلق اویز نمودن اطفال به سنین خرد،دعوت وجلب وجزب تهدید امیز وبزور وادار ساختن انهابه قاچاق مواد مخدروتیرورهای انحتاری وبرعلیه کلیه ای فساد وخیانتها وجنایتها وفجائیع ضدانسانی وضد حقوق بشر طی سه دهۀ بویژه طی یازده سال اخیر علیه مردم مظلوم وبیگناه،متدین مسلمان ومصیبت دیده وبه خون تپیدۀ این سرزمین مرد خیزدلاوران ودلیرمردان بیباک ،تحمیل وتعمیل گردیده است که؛انقلابهای خودرو وخودجوش ازاانهاالهام  میگیرند وبه اوج وموج خود رسیده اند.وکاردظلم واستبداد تامغز استخوان انها فرورفته وسخت کارنموده است که؛درواقع انگیزه های اصلی این قیامهای به اصطلاح خودجوش توده ای را،ازهرنوعی که باشد به نمائیش میگذارد.که درطول تأریخ کشورمابی نظیر وبی سابقه بوده است.و

دو:-نیات شوم طالبان والقاعده وسائیرگروه های تنظیمی(جهادی ساخت پاکستان و-ای-اس-ای-انگلیس،اعراب مرتجع وغربیها)که دراغاذباشعار"اسلام درخطراست"واخوان المسلمین که بعدأمردم به ماهیت مذدوری واجیر بودن وبه تجارت دینی انها بدرستی پی بردند؛درتأریخ نام انرا "اخوان اشیاطین"گذاشتند؛حتا ازدوران"طائیفۀ سلطنتی"محمد ظاهرشاهی تحت رهبری مستقیم موسی شفیق نخست وزیروقت علیه نیروهای ملی دموکراتیک و مترقی باالات جارحه دست به تیرور وخشونتها یازیده درحالیکه خودم شاهدبودم دریک تظاهرارام ومسالمت امیزقانونی یک محصل مبارزوطنپرست بنام"سیدال"درفاکولتۀ ساینس عضو حزب "شعلۀ جاوید"رابا کارد به قتل رسانیدندوشهید نمودند وهمچنان فرزندان راستین وسرباز این سرزمین بنامها "عبدلقادر "وعبدالرحمان"این شهیدان سرسپردۀ درراه حق وازادی  ودموکراسی مربوط به حزب -د-خ-ا-رادرهرات وننگرهار تحت حمایت حاکمیت موسی شفیق سلطنت ظاهرشاهی به وحشی ترین شکل ان به شهادت رسانیدند. وبه همین ترترتیب درلیلیۀ دانشگاه کابل با استفاده ازالات جارحه بالای حزب  یورش برده شماری را زده وزخمی ولت وکوب نمودند قران شریف را خود انهادرمسجد لیلیه سوختانده انرا بپای حزب اعلام نمودند. وهمچنان،یکی ازاعضای عادی حزب دموکراتیک-خ-ا-دردوران حاکمیت جمهوری سردار محمد داود خان که بنام نمیشناختم درزمان مکلفیت وخدمت عسکری در"غند تعلیمی دروزیری بودم"دونفر اخوان السلمین ویا اخوان الشیاطین که مادر کلیه ای این همه جهادیها وتنظیمها وجنایات وفجائیع است ودرهرمرحلۀ ازتأریخ چهره بدل نموده امده است ؛باکارد وسیلابه وبرچه،شام تاریک خیمه به خیمه برای قتل ان سرباز حزبی با اخرین وضع اشفته وحالت خشونتبار میپوئیدند؛چون قبلأ به خیمۀ ما پناه اورده بود ومن دلگی مشر خیمۀ خود نیزبودم به من پناه اوردوتقاضا نمود تا اورا پنهان نمایم ،بادلهورۀ تام اورا زیرچپرکت خود درزیر انبارکالا وکمپلها پنهان وپیشروی ان صنوق خودرا گذاشتم ودربیرون خیمه ترصد نمودم؛تریروریستهای اخوان الشیاطینی دوان دوان بشدت خیمه به خیمه پرسان وجویان نموده به نوبت ازمن پرسیدند ومن که ازوقت واقف بودم با خون سردی تام پاسخ دادم وگفتم که:"..یک نفر به حالت پریشان بطرف مسجد میدوید؛دراینجا دیگرکسی غیرازمن فعلأ وجودندارد ومن نیز همین حالا ازاتاق نان امدم و..." به این ترتیب اورا نجات دادم که چند لحظه بعد شام تاریک فرار نمود؛سرانجام اورا ندیدم شاید ازخدمت عسکری نیز فرار نموده  وپنهان شده باشد .هرگاه درقید حیات وصحت وسلامت ازشرتیروریستهای جهادی درامان مانده باشند سرگذشت تیرۀ ومصیتبار خودرا اززبان خود حکایت نمایند این خاطره را غنیتر خواهد ساخت.اازاینکه داودخان خودش اخوانی نبود بل یک شخصیت سیاسی سکولار متعصب مستبد بود وافراطگرائیهای اخوانیهارا نیزتحمل نداشت ودرزمان حاکمیت او نیز همین اخوانیها وشعبات مربوطۀ شان بسا ؛قیامها وشورشهای خونیینی را در ولایات پنجشیر،لغمان تگاب وبدخشان وغیره مناطق افغانستان براه انداخته برخی گرفتار واعدام،برخی زندانی وعدۀ هم در-ای-اس-ای- پاکستان پناه بردند که دران زمان هیچ گروهی یا حزبی برچنین اعمال تیروریستی وجنایات دست نیازیده بودند.ومبارزات واعتراضات،تجمعات،تظاهرات وراهپیمائیهای شان همه قانونی مسالمت امیز وعقلانه ومدنی وملی ودموکراتیک بود.قابل یاد اوریست که؛دراین میان دراوج جنبشهاونهضتهای دموکراتیک از دورۀ قانون اساسی1343خ به این سو الا پیروزی قیام انقلابی7ثور 1357؛(حزب)درطی سیزده سال.مبارزات توده ای خود؛بیشتر از2000مظاهره وراهپیمائیهارا غیرازاعتصبات واعتراضات صنفی قانونی براه انداخته است که همه قانونی،مسالمت امیز،بدون خشونت بشکل عقلانی ومدنی،افشأ کننده بانظم ودسپلین خاص؛بیدون لغزشهای "چپ وراست افراطی"واگاه کننده توده های ملیونی درسراسر کشوربوده وبیدون انکه دست به ماجراجویها زده باشد ویا کسیکه تلاش به ماجراجوئی نموده باشد،فی الفور تشخیص وازصفوف خود ترد وبیرون رانده وبه راهپیمائیها نظم ونسق خاص واستقامت قانونی واصولی داده است که؛جوانان ،روشنفکران ومبارزین ان دوره،شهروندان وتوده ها وکسانیکه علاقه به عکس العملهای ملی ودموکراتیک وسوکسی ضد ارتجاعی وضد ستم واستبداد محافل وطبقات حاکمۀ وقت را داشتند؛هرگز فراموش نخواهندکرد.که همیشه نطاقان وسخن وران روی ستیجها بحضور تظاهرکننده گان با خود یک جلد ازقانون اساسی را حمل نموده وبا قرائت مواد مندرجات مجاز به اجتماعات وتضاهرات وراهپیمائیها؛بمقابل پولیس ایستاده گی ومقاومت مینمودند وبه مبارزات مسالمت امیز قانونی خود علی الرغم مقاومتهای لجوجانۀ پولیس دلیرانه ادامه میدادند.واغلب افراد مرموز ومشکوک ویا جاسوس ویا خشونتهائیکه ازطرف دولت ویا ازطریق پاکستان و-ای-اس-ای- ویا نیز ازطرف "ساواک"استخباراتی ایران؛سازماندهی ودرصفوف تظاهر کنندهگان وراهپیماهای قانونی نفوذ میکردند اکثرأافشا وازصفوف رهپیمایان بیرون رانده میشدند.که البته بعد ازتوطئه چینی وسرکوب غیر قانونی و خونین (حزب)وزندانی غیرقانونی رهبران ان که بخاطرنابو دی کامل(حزب)اقدام نموده بود سرانجام اعضای بخش نظامی حزب درقوای مسلح بخاطر دفاع ازرهبران واعضای حزب وضربات نابود کنندۀ بعدی علیه حزب اجانب داودخان؛قیام انقلابی ثور ازطرف سردارداود به شکل جنون امیزبالای حزب تحمیل وتعمبل گردیدکه به همه هم شهریها وتأریخ اظهرمنش الشمس است.وهمین اخوانیهای که قبلأبه پاکستان پناه برده بودند تحت حمایۀ مستقیم غرب به پول عربهای وهابی ال سعود وکمکهای مال ولوژیستیکی وتربیت نظامی پاکستان و-ای-اس-ای-این یگانه مرکز تیروریسم بین المللی به هفت وهشت "تنظیم جهادی.!؟"سازماندهی شده بطورمنظم وسیستماتیک بداخال افغانستان اعزام گردیدند.که دراغاذ با شعارهای"اسلام درخطراست"و"کشورما کمونیستی شده"وبوژه ازسه دهۀ اخیر به اینسو تحت عنوان(حمایت ازدین به"جامۀ اسلام"بنام تشکیل حاکمیت اسلامی وشرعی،خلع سلاح عمومی،تأمین امنیت وصلح وثبات،ازادی وعدالت وقانونیت و...)بشکل کاملأکذائی واغواگرانه ازطریق پاکستان و-ای-اس-ای-درکشورما اعزام وصادرشدند وبا وعده های کاذب دروغین به شانه های ناتوان وکمان شده؛درد دیده ورنج وعذاب کشیدۀ مردم ستمدیدۀ ماسوارگردیده با استفادۀ ابزاری از عقاید مذهبی ازپاکی وصداقت وازساده گی وشهامت ومردانگی مردم دلیرما داخل کشورگردیده برضد حزب واتحاد شوروی به بهانۀ خطرکمونیسم؛ملیونها انسان را به خاک وخون کشیدند.وبه خاطربدنامسازی دموکراسی،تغییرات بنیادی ومدنی وزیرسازیها ودموکراتیزه سازی جامعه؛ملیونهای دیگری را معلول ومعیوب نمودند وملیونهاشهروند دیگرا هم بیخانه بیجای وبیخانمان؛اواره ودربدر وسرانجام مهاجر وجلای وطن وبی مأوا وبی مسکن وبی وطن ساختند ودرملکهای بیگانه ودرخاک دشمنان مردم ومیهن ما بهترین شخصیتهای ملی سیاسی،وطندوست ودانشمند،عالم،ماستر،داکتر،پروفیسر،اکادمیسن،موئرخ،ژورنالیست،استاد وفرهنگی وهنرمند وغیره روشنفکران وروشن اندیشان وازلایه های مختلف جامعه برای تحقیر وتوهین سازی ؛اواره وپریشانی ودرفقر وغربت تبعید نمودند.وافزون بران انانیکه از نهایت ناچاری ناگزیری ودرمانده گی ونبود حد اقل امکانات ومصارف بیرون رفت درکشورخود مانده بودند ویا عدۀ که اصلأنخواستند بیرون ازکشورخود بروند وبودن دردیارخود وزادگاه خودرابیشترترجیح دادند؛زندگی فقیرانه وخانۀ گلی خودرابالاتر ازکاخهای مجلل اسمان خراش وبا سطح عالی ومرفۀ زندگی غربی دانستند وان زندگی طبقاتی مهیا برای مشتی طفیلیگرواستثماری رنج اور بالای اکثریت مطلق جامه رابا هرلحظه مرگ  دروطن خودرا قبول کردندو هرنوع ظلم و زجر وزحمت ومشقات روزگار؛سیه روزی واتش سوزیها راکت پرانیها ومرمی بارانیها را باهمه عواقب شوم ان سپری نمودندواما به این نیز بسنده نشد؛انگارکه نه کمونیستی بود ونه هم شوروی ونه نظام دموکراتیک.هرگاه این شعارهای فریبنده وکذائی به دستوراجنبیها صرفأ  بخاطر تغییراذهان عامه جنبه های تبلیغاتی ذهراگین علیه دولت نوبنیاد نبودویا با اصل واقعیت موجودۀ ان مباینت اگرنداشت؛چرا بعد ازسقوط نظام دموکراتیک دست به اختلافات ملی ومذهبی زده قتل وغارت وجنایات وفجائیع وبه چور وچپاول وهزاران خیانت ملی ووطنفروشی وناموس ستیزی نمودند؟؟؟؟-اگراین جهاد برضد مردم ووطن بخاطرتأمین"منافع ملی "پاکستان،اعراب بادیه گردمرتجع ووحشی وغرب سود جو نمیبود؛این تنظیمهای جهادی مزدور چرا متحدأ یک حاکمیت ملی را طبق میل خود ومردم افغانستان نساختند؟؟؟-هرگاه اجیر ومزدوروغلا م حلقه بگوش دالرو کلدارو دینار نبودند ونیستند؛چرا این همه جنگهارا به بهانه های مختلف شعلورنگهداشته این تودۀ بیدفاع ومظلوم را زیر پاشنه های اهنین اجنبیها  وبیگانگان  واجیرا ن وملیشه های مزدور وحلقه بگوش پاکستانی وپنجابی خرد وخمیر نمودند ومینمایند؟؟؟؟؟؟که بیست سال گذشت.که دیگر چه مسائیلی است که به کمونیست وشوروی ارتباط میگیرد؟؟؟چرا علاقه به وطن به مردم وبه کشورخود ندارند؟طی این مدتها چه کرده اند باید یکایک به ملت وبه مردم خود یکایک پاسخ بگویند.؟که این درد ورنجهای ستم ومظالم را صرفأ خلقهای تحت استبداد ما به پوست وگوشت خود وبه گردۀ خود انهاراشدیدا احساس مینمایند وبصورت روز افزون هنوز ازان رنج مبرند؛مطلقأ بی سرنوشت ودرگرو فقرو فساد وبیماریها،زورگوئیها وقتل وتیرور چوروچپاول و جنایات وخیانتهای ملی،قاچاق وتجاوزات جنسی وصدها مصیبت وبدبختیهای زادۀ نظام مافیائی(مرکزتک قومی)طراز فاشیستی قبیلوی قرارداده شده اند که هیچ نوع راه نجات وروشنائی وایندۀ درخشان تا الحال سراغ نمیگردد.؟که همه "صرفأ وصرفأ"نتیجه و محصول"جهاد"اخوان المسلمین وتنظیماهای جهادی روئیده ازدامان ان بوده است که تحت عنوان "مسلمان سازی"افغانستان جاری ساخته شد وهنوزهم ادامه دارد ودر هرحادثه وجنبش که درکشور ظهورکند باید اخوان الشیاطین ونسلهای بعدی جهادی ان بویژه طالبان،گروه حکمتیار وشبکه حقانی که (-ای-اس-ای- تازه میخواهد اورا به پیش بکشد وبالای این زاغ خود نیز به اصطلاح بودنه های دیگریرا  بگیرد.ا)و با تغییر چهره هادرهژمونی هرحوادث قرار گیردو جیرۀ خودرا حلال نماید؟

سه:-درواقع همین تیکه داران اسلام وبه اصطلاح جهادی بودند که توسط همین دشمنان خارجی خلق ما تحت نامهای گوناگون ساخته شدند ومتشکل گردیدند؛تعلیم واموزش وتربیت نظامی وتیروریستی را فراگرفته تجهیز گردیدند وازطریق پاکستان تیروریست وشبکۀ جاسوسی -ای-اس-ای-ان که یگانه مرکزتیروریسم بین المللی وبه پناه گاه تیروریستان مبدل شده است و(یگانه قاتل اصلی مردم افغانستان) ودشمن درجه یک ان تثبیت گردیده است به داخل افغانستان منظمأ تحت حامیان بین المللی خود اعزام وکلیۀ این بحرانهای مزمن را افریدند وبطورکذائی وکاملأ دروغین وعوامفریبانه تحت نام جهاد واسلام درخطراست برای تأمین اربابان خود هنوز میجنگند.درحالیکه دردورۀ حاکمیت دموکراتیک؛حتی بیدون مبالغه وقرار نشرات رسمی وزارت حج واوقاف وریاست شورای عالی علما وروحانیون وشئون اسلامی وقت؛افزون برمساجد وتکایایای موجوده وبازسازیهای ان بیش( ازسه هزار مسجد ومدرسه )درسراسر افغانستان مجددأ اعماروعملأ شریعت غرای محمدی جاری بود.وبویژه که بعد ازخروج شورویها وواضمحلال رسمی حزب تحت نام مصالحۀ ملی نه کدام خطری متوجه اسلام بود ونه نشانۀ ازکمونیسم ونه مردم مسلمان ومتین ما کافرشده بودند؛صرف جنبۀ تبلیغاتی غیر واقعی که به اصطلاح" ازیک زاغ چهل زاغ جورکردند"برعلیه نظام دموکراتیک که هدف اصلی شان بود بایک سرو هزاران زبان بی تب وتابانه وذهراگین برای سقوط نظام دموکراتیک به امرپاکستانیها وپنجابیها وبرای استقرار یک نظام فاسد-فاشیستی وامارتی وخیانتی وانارشیستی باتعقیب مشی خائینانۀ استراتیژیک ضدملی وضد مردمی وضددموکراتیک وطنفروشانه را برپانمودند که به چشم سردیده وملاحظه نموده امدیم؛ واین بازیها عمدی وقصدی براه انداخته شده بود تا پلانهای شوم پاکستان،اعراب مرتجع فحاش ووحشی وغرب سودجو تحق پذیرد.وپاکستان ازاین بازیها نه برای اسلام بلکه  دراین میان بایدصاحب سلاح اتومی میگرد یدکه شد.وملیاردها دالرودینارراازنام بیش از3-4ملیون مهاجر افغانی وغیره نصیب میگردید وخودرا قوی وچاق میساخت وافغانستانرا زیر پای مردم ان به اتش میکشید وزمین سوخته مبدل میکرد.ودرهمه عرصه ها مضمحل وبه خود محتاج میساخت؛وازخون پاک افغانان بیدفاع بااستفادۀ ابزاری ازدین واسلام خودرا اباد وشگوفا مینمود که کرد.مزدوران جهادی ساخت پاکستان به جامۀ اسلام وشریعت قبیلوی ویژۀ خود جهاد فی سبیللالله وجهاد درراه دین وخدا ورسول ان "لقمۀ نان"اطفال یتیم؛صغیروکبیر وسالخورده ومریض ومسن ،پیروبرنا وهست و بود ودارائیهای محلات وقریه جات،ولسوالیها وشهرها راغارت وتاراج نموده وحیات بی بضاعت ولی زندگی ارام مردم را نا ارام وتحت عنوان "عشر وذکات" انچه که بدستشن امد به غارت بردند،تاراج وچوروچپاول نمودند؛وشما شاهد هستید که همین اکنون ده ها چند بیشترازپیش این غارتها چپاول غصب درائیهای عامه هزاران نوع جنایات وفساد وفجائیع دراین سرزمین چه رسمی وچه شخصی ویاگروهی وقومی دردرون این جامعه جاری بوده وجاری هست.ومردم زجروزحمت دیده وستم وعذاب کشیدۀ ما هرگزفراموش نمیکنند که حتی به اسپهای این جانیان وقاتلان بیرحم وخداناشناس وبیپاس؛ مردم مظلوم ودرگرو گان ماندۀ مابه چه مشقتها ؛کاه بیده وجو وتیریت تهییه مینمودند ومردم خوشباورومهمان نوازبی الائیش وباوفای مابه مراکزتیروریستی ایشان با چه دلسوزی بطورمنظم وبه نوبت تندورهای نان مپزیدند وسبد سبد نان گرم ونرم بطورپخته به شانه های ضعیف ونحیب خود زنان پسران ومردان صرف بنام اسلام وجهاد دروغین وکاذب این ادمکشان مزدور فرسنگها راه را پای به پیاده برای شان هدیه میدادند واغلب شبها حتی برای بودباش برای شان جای استراحت سرشته میکردند؛خود واطفال خودرا بخاطر این دشمنان سوگند خوردۀ مردم شبها وروزها نا ارام میساختند وانها بعضأبااولاد واطفال بیگناه خود شبها وروزهارا به گرسنگی بسرمیبردند وخواب ازچشمان شان ربوده شده بود.وبازهم منتظرمینشستند که تا بازهم کدام هدایت امیر ویا کدام قوماندان جهادی مفلوک وبی نمازغارتی وتنظیمی ساخت پاکستان وقاتل انسانها برای این مردم چه پیغامی دارند وچه دستوردیگری برای غارت وتاراجها میدهند وسرانجام همین جانیان جهادی وتنظیمی ساخت پاکستانی وپنجابی بودندکه حمامهای خون را جاری ساختند.طالب والقاعده و گروه حکمتیار وشبکۀ حقانی و سائیر گروه های تیروریستی افراطی اسلامی جهادی پاکستان این دشمنان قسم خوردۀ مردم بیدفاع ومظلوم افغانستانرا به خاک وخون کشیدند وحمامهای خون را خیابان به خیابان درسراسر کشورجاری ساختندکه هیچ کافر درحق مسلمان نکرده است.بیشترازهمه به مردم دروغ گفتند وبه چشم مردم خاک زدند وبه صفت دشمنان وقاتلین اصلی مردم برضدمردم ومنافع ملی ومصالح کشوربرای تحکیم منافع ملی بیگانگان درجامۀ اسلام وجهاد خدمت نمودند ومینمایند.ازعقائید وباورهای پاک اسلامی وازبی الائیشی،سادگی،ازمهربانی ومهمان دوستی وصداقت مردم ما تا که توانستند استفادۀ ابزاری وسوءنموده وتا که توانستند انها را گول زدند وفریب دادند؛حتی درمحکه ومدینه بالای قبر رسول خدا وکلامالله شریف ان سوگند یاد نمودندکه بالاترازان جای ومکان مقدس درروی زمین نبود کفتند دیگرمنافقت،قتل وغارت،چپاول وفساد قچاق وجنایات وخیانت وفجائیع وشررافگنی نمیکنند بالای قران دست ماندند.اما درعمل دیده شد که به صدها چندان وبه ده هاوصدها نوع منافقت ،شیطنت،رزالت،غارت وتجاوز،قتل وقتال ومردم ازاری وفساد وفجائیع که هیچ پایانی ندارد ومرز وحد را نمیشناسد وهزاران گناهان کبیره وصغیره ی غیرقابل بخشیدن رانیز مرتکب شدندومیشوند.که هیچ رژیمی هیچ کسی درحق مردم خودچنین نکرده است که انان انجام دادند.وبه چشم سرخوب میبینید که تاتحریردامنۀ هذابه همین منوال ادامه دارد..انکه او یا به مسند قدرت نشسته ویا اینکه درده وقصبه وشهر دربین مردم مصروف قتل وغارت وتیرور وچوروچپاول وتجاوزات گوناگون وقاچاق وده ها فساد وفجائیع دیگرراانجام میدهدکه؛اهداف همۀ انها یکی وازیک یخن سربالا میکنند.زیرابه قیمت خون مردم بایدحاکمیت یک قومی میراثی ازنوع(مرکزی)به هرقیمتی که تمام شودبا چهره های گوناگون وبه بازیهای مختلف استحکام یابد ودوام وبقابکند وقدرت به سائیر ملیتهای تحت استبداد تکیه نکند واستبداد قبیلوی وقبیله سالاری باذهنیت کور وبستۀ فرهنگی ان ازهمدیگر حمایت گردد که دراین معاملات وبازیهای شیطانی؛قربانیهای بیشمارتنها نصیب مردم بیدفاع و مظلوم گردد.که به این جهاد کاذب ودروغین خود هنوزهم به خود میبالند وفخرمیکنند!!!که هیچ دشمن درتأریخ سراغ نمیگرددکه به بهانۀ دینی سازی اسلامی سازی وشرعی سازی(جامعۀ کاملأ مسلمان )راازسرمسلمان سازد وبه حق این مردم مسلمان که درواقع این اعمال شنیع انهارا ازمسلمانی پشیمان ساخته است؛چنین حقارت وخیانت جنایت وفساد وفجائیع راانجام داده باشد که این خائینین وطنفروش وننک وغیرت فروش که برحق کشورخود ومردم خودانجام دادند ومیدهند.که(دال برالهام محکم وخدشه ناپذیر برای خیزشهای توفنده وسیل اسای این انقلابات تلقی شده میتواندکه؛همگی ازان به خشم وبه ستوه امده اند.که همۀ اینها باهم یکجا قطره قطره متراکم ومتبلور گردیده،خشم وقهر ونفرت طوفانزای مردم را دربرابراین خصومتها ودشمنی های اشتی ناپذیرکه مردم برعلیه خود با گوشت وپوست خود لمس وسنگینی درد جان کاه  انرا برگردۀ خود شدیدأاحساس مینمایند؛باهم متشکل ومتحد گردیده اند که دراین حرکتهای خود جوش؛چه دست مرموز ومغرض دخیل باشد ویاهم کا ملأپاک وصادقانه ازدرون توده ها وازبطن جامعه برخاسته باشد(نمایانگردردورنج واحساس واگاهی وعقده ها وکامپلکسیهای ضد ارتجاعی واستبدادی مردمی بوده که درطول تأریخ پرشتاب وپرتپش بی قرار میهن  ما تبلورگردیده وطوفانی شده است).اما بایدکه؛سخت دقیق ومتوجه بود وفریب هم نخورد که دستهای مرموزومغرض تیروریستهای داخلی ویاخارجی جهادی وسائیرتیروریستهای درکمین نشستۀ فعال مسلح وسرنوشت سازدرکشورنمیگذارند که این جنبشهای حق طلبانه به مقصد وبه ارمانهای نهائی وانسانی وعقلانی ومدنی ومردمسالاری خود برسند.و اهداف این جنبشهای ملی تحول طلبانه وازادیخواهانه ودگرگون ساز است که تحت این شرائیط هیچگاهی پیروز نمیشودوجلوزده میشود زیرا:یکی انکه کاملأ مسلح مجهز نیست وبا دست خالی نمیتواند انقلاب توده ای را برعلیه تریروریستهای مسلح درمناطیقیکه انها مسلط هستندباتلفات جانی ومالی بیشترمواجه خواهند گردید واین تلفات هم جبران تاپذیرخواهد بود.-دوم اینکه:لبۀ تیز این قیامها درقدم نخست متوجه طالبان،گروه حکمتیار وسائیر تیروریستهای دیگر بوده که انها ازطریق پاکستان باسکوت و خموشی رژیم فاسد فاشیستی مرکزی که بی تفاوت مانده است؛ حمایت میگردند وتسلیح وتجهیز گردیده بطورمنظم داخل کشور بازهم برای مسلمان کشی وبراردرکشی مانند سابق اعزام میگردند.ازانرو این جنبشهاازشکارونفوذانها که در سراسرافغانستان شبکه دوانیده اند نفوذ ودخول انها دردرون صفوف قیام کننده گان حتمی به نظرمیرسد.زیرا هرنوع جنبش توسط طالبان گروه حکمتیار وسائیرتیروریستهای پاکستانی باید رهبری سمت وسو واستقامت داده شود که انها قبلأ مسلح ومجهزبا هرنوع سلاح جنگی استند.وباید اینها درقدم اول منافع پاکستان را درنظربگیرند واگراین گروه های تیروریست حکمتیاروطالب ویا حقانی خائین ووطنفروش ومزدور نباشند ؛چرادربرابرمداخلات پاکستان سکوت هستند وعلیه انها نمیجنگند وازوطن دفاع نمیکنند؟؟؟؟- ازانرو جنبشها وقیامهای اصیل خود جوش راکه ضدمنافع پاکستان باشد توسط این اجیران وملیشه های پاکستانی به زودی ازمسیراصلی ان منحرف ساخته میشوند وبه هرقیمت باید هژمونی این حرکت خودرو وخودجوش بدست طالب،حکمتیارویاشبکۀ حقانی ویاهم بدست تمامیت خواهان صدرنشین رژیم مرکزی ویا اخوانیهای سلفی به چهرۀ دیگرظهورنموده باشدکه؛همه مسائیلی اند که زیرسوال قرار  میگیرند.واما سرانجام مردم ما فهمیده واگاه گردیده اند ودرماهیت دروغین وکاذبانه وحیله گرانه وروبه صفتانه ومزورانۀ انها عمبقأ پی برده اند وبرعلیه ان جانیان مزدور وتیروریستهای اجیرجهادی وطالبی وپاکستانی وپنجابی بپا خاسته اند؛ومتوجه شده تصمیم گرفته اند که دیگر تحمل این همه تیروروتجاوز وقتل وغارت وفساد وفجائیع وجنایات ودروغ وکذب حیله به حد اخری وحیله ونیرنگهارا ندارند وبرای نابودی وریشه کن سازی ان همچو انقلابات رابراه انداخته اند.ا

حسن پیمان

ادامه دارد..........ر

سیپتمبر/23/12


September 24th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات